به گزارش «سراج24» پرونده هستهای ایران و تبلیغات منفی رسانهها و سیاسیون غربی درخصوص آن، سالها قبل باب گفت وگوهای دامنهداری را بین ایران و سه کشور تروئیکای اروپایی (فرانسه، انگلستان و آلمان) باز کرد تا بلکه از این طریق پرونده هستهای ایران به نتیجهای دلخواه برسد و ایران نیز از این فناوری نهایت بهرهوری را ببرد. اما با گذشت زمان و شروط طرف اروپایی، علیرغم نرمش های طرف ایرانی، مذاکرات به نتیجهای نرسید. بعدها و در دولت نهم، این گروه سه نفره، به 5+1 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) تبدیل شد و ایران با مقاماتی از این 5 کشور پای میز مذاکره نشست.
این مذاکرات نیز چندین و چند سال به درازا کشید. در این بین دولت دهم که گمان می کرد با گفتگوی مستقیم و بی پرده با آمریکا می تواند به این مذاکرات نتیجه بدهد، تلاش کرد تا باب مذاکرات را با آمریکا باز کند. شاید صریحترین سخن در این زمینه را محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت ایران در 22 بهمن 1391 در جمع راهپیمایان یوم الله 22 بهمن بیان کرده باشد. او گفت که «اگر اسلحه را از روی ملت ایران بردارید، من خودم گفتوگو میکنم». بر همین اساس هم علیاکبر صالحی وزیر سابق امور خارجه کشورمان خدمت مقام معظم رهبری میرسد و با ایشان دراین باره سخن میگوید. رهبری نیز از غیرقابل اعتماد بودن امریکا میگویند ولی در نهایت اجازه مذاکره را صادر میکنند و در عید سال 1392 در حرم رضوی میفرمایند که با مذاکره با امریکا به طور موضوعی درباره مسأله هستهای مخالفتی ندارند تا اتمام حجتی باشد و مردم بدانند که نظام و دولتشان از هیچ روشی که مصلحت، حکمت و عزت در آن باشد فروگذار نیست تا دفع شر کند.
هرچند دولت دهم موفق نشد به آنچه گمان میکرد، دست یابد، با روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حجت الاسلام روحانی و تغییر روند پیگیری پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه، نشان از جدییت دولت یازدهم در سر و سامان دادن به موضوع پرونده هستهای داشت. حضور روحانی به همراه برخی از وزرا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، باعث شد تا محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان بتواند گفتوگوی مستقیمی با جان کری همتای آمریکاییاش داشته باشد. برخی در داخل پس از این دیدار و گفتوگوی 15 دقیقهای تلفنی رئیسجمهوری ایران و آمریکا، اقدام دولت را پیروزی بزرگی تلقی کردند و از باز شدن باب گفتگوها ابراز شادمانی میکردند.
اکنون بیش از یکسال از آغاز مذاکرات و گفتگوهای طرف ایرانی و آمریکایی گذته است و در این بین یک توافق موقت هستهای تحت عنوان «برنامه اقدام مشترک» فی ما بین ایران و 1+5 به ثبت رسیده است که تا کنون دوبار تمدید شده و نتوانسته به توافقی جامع تبدیل شود. براساس این گزارش، پس از توافق بر تمدید 7 ماهه مذاکرات ایران و 1+5 برخی به انتقاد از این مساله پرداختند و معتقد بودند این رویه طرف غربی رکود را در کشور به اندازه 7 ماه دیگر تمدید میکند و دست آخر نیز به رفع تحریمها منجر نمیشود. در این بین اما مقام معظم رهبری دیدگاه دیگری دارند. ایشان روز گذشته در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج و نمایندگان اقشار مختلف بسیج، به مساله هستهای اشاره کردند و فرمودند: «همان دلیلی که با اصل مذاکرات مخالف نبودیم با تمدید مذاکرات هم مخالف نیستیم البته هر قرار عادلانه و عاقلانه را قبول می کنیم اما می دانیم که این دولت امریکا است که نیازمند توافق است و از هرگونه عدم توافق ضرر خواهد کرد و اگر این مذاکرات در نهایت نیز به نتیجه نرسد، جمهوری اسلامی ایران ضرر نخواهد کرد».
اما دلیل عدم مخالفت مقام معظم رهبری با مذاکرات و یا تمدید آن چه بوده است؟ سال گذشته و در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب، رهبر معظم انقلاب فرمودند: «عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند...البته در زمینهی ادامهی مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود اما این، یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه میدهند»
رهبر معظم انقلاب، مهمترین دلیل برای ادامه مذاکرات را آشکار شدن دشمنی آمریکا با ایران و اسلام دانستند و در دیدار مردم قم تاکید کردند: یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها و مسئولین دولت ایالات متّحدهی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد، برای همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند. حضرت آیت الله خامنهای در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در سال گذشته برای چندمین بار به دلیل موافقت با مذاکره با آمریکا اشاره کردند و افزودند:بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم. یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند»